باید درس بخونم
باید تمرین های فیزیک بنویسم
ولی انرژیش نیس.
با خودم میگم کاش جای عض م بودم
ولی احمقانه است که برم از اول شروع کنم وقتی خدا خواسته آخرشو بهم بده.
پس شکر الله.
به قول پاندای ترم اولی :
الله چوخ شکر.
اسمشو بذارید حسودی ولی از این پاندا خوشم نمیاد، به نظرم هم خوش لباسه هم خوشگله هم تلاش میکنه مثل من درسخون به نظر برسه.
خوبه حداقل میدونم تمرین هاشو از روی حل المسائل مینویسه
اصلا چون الان یادم اومد پاندا چیکار میکنه انرژی گرفتم که درسمو بخونم تا حداقل نتونه آخرین صندلی که مال منه رو بگیره.
(کودک درونم زیادی فعال شده که این چرندیات مینویسم وگرنه همه ما میدونیم که کسی جای کسی رو نمیتونه بگیره)